درباره سریال «وارش»
تعداد بازدید : 3
اثری متوسط که در بستر تاریخی روایت میشود
نویسنده : مهدی ایرجی
سریال «وارش» یک درام عاشقانه است که بعد از اتمام مجموعه «فوقلیسانسهها» چند هفته است آنتن شبکه سه را در اختیار دارد.
کارگردان، تهیهکننده و نویسنده این سریال افرادی هستند که سابقه کار با تلویزیون را داشتهاند و گروه بازیگرهای مطرحی هم در این مجموعه فعالیت میکنند. اینکه «وارش» چطور سریالی است، چه عواملی موجب شده اعتراضهایی به وجود بیاید و عوامل سریال چه واکنشی در برابر آن داشتهاند؟ بخش دیگری از حواشی مربوط به«وارش» است که در ادامه بیشتر به آن پرداخته خواهد شد.
سریال «وارش» با نام «بهترین سالهای زندگی ما»، سال گذشته در روستاهای گیلان کلید خورد. این مجموعه تا چند هفته پیش از رسیدن به آنتن با همان نام قبلی شناخته میشد، اما نام این سریال به وارش که یکی از شخصیتهای اصلی سریال است، تغییر کرد. تصمیم تغییر نام بسیار درست بود؛ چون تابه حال که بیش از بیست قسمت از سریال سپری شده چیزی جز اندوه و نقصان در سیر داستانی این مجموعه دیده نمیشود و ربطی به بهترین سالهای زندگی شخصیتها ندارد. براساس تیتراژ، داستان این مجموعه با برداشتی آزاد از رمان «مهاجران» اثر «هاوارد فاست» رماننویس مشهور آمریکایی نوشته شده است. اگر حتی این رمان را نخوانده باشید با جستوجویی ساده در اینترنت به راحتی خلاصه داستان مهاجران را پیدا خواهید کرد. احتمالاً منظور سازندگان سریال وارش از برداشتی آزاد، فقط شغل ماهیگیری،وقوع زلزله و شباهت ظاهری شخصیت «یارمحمد» در سریال وارش و شخصیت «لائوت» در کتاب مهاجران بوده است. چون یارمحمد پس از چند قسمت میمیرد و داستان مسیر دیگری پیدا میکند، اما لائوت با زنی پولدار ازدواج کرده و شروع به سرمایهگذاری در بورس میکند. در هر صورت داستان سریال وارش خط سیر مشخصی دارد و با گذشت چندین قسمت نشان داده که قصهگوی خوبی است و مخاطب میتواند به تماشای قصه آن بنشیند. اما دلیل اصرار سازندگان بر اقتباسی بودن این داستان مشخص نیست. داستان سریال در دهه سی شمسی در یکی از روستاهای استان گیلان میگذرد. با اینکه تطابق تاریخی وجود ندارد و قحطی سیستان در سال ۱۳۴۷ اتفاق افتاده، اما سریال با این موضوع شروع میشود و نشان میدهد یارمحمد همراه زن باردار خود از سیستان راهی گیلان میشود تا از گرسنگی و قحطی نجات پیدا کنند.
آنجا یکی از دوستان قدیمی خود به نام «میرولی» را پیدا میکند که سالهاست از سیستان به گیلان رفته و در شیلات مشغول به کار است. فرزند یارمحمد در همان روستا به دنیا میآید و او هم زیر دست میرولی مشغول به کار میشود.
زن میرولی دختر دایی بیوهای دارد به نام «وارش» که همزمان با همسر یارمحمد بچهاش به دنیا میآید. شبی زلزلهای در روستا میآید و یارمحمد که قصد نجات فرزند وارش را دارد،همسر خود را نجات نمیدهد و به همین دلیل همسرش کشته میشود. در این میان شخصیتی خانزاده و باجخور به نام «تراب» در آن منطقه حضور دارد که مدام از میرولی بهرهکشی میکند، زورگوست و به وارش چشم دارد. پس از زلزله، یارمحمد با وارش ازدواج میکند و تراب راه دشمنی او را در پیش میگیرد.
پس از مدتی یارمحمد هم کشته میشود و وارش میماند و دو فرزند خردسال به نامهای «یوسف» و «جاوید» و شخصیت تراب که مدام برای وارش دردسر به وجود میآورد و... .
این خلاصه داستان مجموعه وارش است که قرار است ۳۴ قسمت ادامه داشته باشد و در گذر سالها داستان به دهه ۵۰ و انقلاب اسلامی برسد. اشکالات و کاستیهایی در داستان و نوع پرداخت آن وجود دارد که اگر از آنها چشمپوشی شود، وارش در کل مجموعه متوسطی است که میخواهد قصه بگوید. قصه رنج آدمهای ضعیف و قدرتنمایی شر در بستر یکسری موقعیتهای تاریخی که در شمال ایران میگذرد.